رویکردهای مختلفی نسبت به خانواده در دنیا وجود دارد اما در تمام این رویکردها، بر اصل اهمیت و لزوم توجه به مقولۀ خانوادۀ اتفاق نظر وجود دارد. در این راستا میتوان به تجربۀ جوامع اروپایی اشاره کرد که مبتنی بر اندیشۀ فردگرایانه و آزادی مطلق در روابط اجتماعی است . به این معنا که جامعه در برابر فرد، اهمیت به مراتب نازلتری دارد و فرد به عنوان غایت و مرکز توجه مطرح است[1]؛ بر همین اساس شاهد فروپاشی خانواده و کاهش جدی نرخ رشد جمعیت هستند[2]. از این رو اینگونه جوامع احیای ساختار خانواده را در دستور کار خود قرار داده و قوانین و سیاستهای تشویقی را در جهت افزایش زاد و ولد تصویب و ....... به اجرا درآوردهاند. مانند تعیین پاداش برای فرزندآوری، افزایش مرخصی زایمان و پرداخت حقوق مادری، تخصیص ملک و زمین، تعیین سبدهای کالای حمایتی و....[3]
از دیگر رویکردهایی که نسبت به خانواده وجود دارد، رویکرد امریکایی است. امریکا بر پایۀ اندیشۀ تمدنسازی، از جمله کشورهایی است که برای خانوادهها و ایجاد بسترهایی متناسب با رشد خانوادهها اهمیت ویژه قائل و خانواده را یک واحد اجتماعی، تعریف کرده است.[4] امریکا با نگاهی کارکردگرایانه به خانواده آن را عامل بقای جمعیت، نیروی کار متناسب، توسعۀ اقتصادی و حفظ جایگاه تمدنی خود در جهان میداند و به دنبال پیگیری سیاستهای حمایتی فراوانی در راستای این موضوع است. همچنین تعریف امریکا از خانواده متفاوت با آن چیزی است که به صورت غالب به ذهن متبادر میشود. امریکا خانواده را «گروهی متشکل از دو نفر یا بیشتر (که یکی از آنها صاحب خانه است) که از نظر تولد، ازدواج، فرزندخواندگی و زندگی مشترک با یکدیگر در ارتباطند. همه این افراد (از جمله اعضای زیرخانواده مرتبط) به عنوان اعضای یک خانواده در نظر گرفته می شوند»[5]. همانگونه که از تعریف بالا برمیآید خانواده امریکایی گروهی از افراد هستند که با یکدیگر زندگی مشترک دارند و به صرف زندگی کردن آنها در یک خانه، مفهوم خانواده شکل میگیرد، به این معنا که ارتباط سببی و نسبی، محلی از اعراب ندارد.
جامعۀ ایران نیز بر اساس مختصات فرهنگی خود، جامعهای خانواده محور به شمار میرود. به لحاظ هنجاری مقصود از «خانواده» در ایران، مجموعه ای از افرادی است که در کنار هم زندگی میکنند و معیار همزیستی و همبستگی آنها قرابت یا زوجیت است[6] و از آن جهت که بنا به فرمودۀ مقام معظم رهبری بستر اصلی انتقال فرهنگ، تمدن و ارزشهای درونزای جامعه است، اهمیت بسزایی دارد و به دلیل اینکه کوچکترین واحد در جامعه است، عامل انسجام و قوام جامعه و مجرای تربیت آن به شمار میرود. نگاه سیاستی در جامعۀ ایرانی درخصوص خانواده به شکل کامل آن یعنی ترکیب پدر، مادر و فرزندان است. دین مبین اسلام نیز منزلت و قداست خاصی برای خانواده قائل شده است. از لزوم تکریم کانون خانواده در قرآن و احادیث و فواید و کارکردهای مختلف آن درمییابیم که صیانت از خانواده امری بایسته و مقدس است و تلاش در جهت تقویت و تحکیم پیوندهای خانوادگی، ستودنی است؛ به گونهای که اسلام برای آن پاداشی معادل جهاد در راه خدا قائل شده است. چنین تأکیدی در فرهنگ اسلامی نیز نشانگر وجوه تمدنساز این نهاد و اهمیت آن درخصوص انسجام اجتماعی است.
همانگونه که در این مجال ذکر شد، فرهنگها و جوامع مختلف تعریفهای متفاوتی از خانواده را مبنای عمل سیاستی خود قرار میدهند اما فارغ از تفاوت مفهومی و نگرشی در تمام دنیا، این کوچکترین نهاد اجتماعی دارای جایگاهی خاص و درخور است که متناسب با فرهنگ و سیاست همان جامعه قوانین و اقداماتی در خصوص صیانت از آن تدوین شده و در حال اجرا است.
[1] آربلاستر، آنتونی، (1377). «لیبرالیسم غرب؛ ظهور و سقوط»، ترجمۀ عباس مخبر، تهران، نشر مرکز
[2] The population growth rate estimates (according to United Nations Population Prospects 2019) between 2015 and 2020.
[3] خبرگزاری جمهوری اسلامی (IRNA)، 9 خرداد 1400.« سیاستهای تشویقی افزایش جمعیت در دنیا» قابل دسترسی در:
www.irna.ir/news/84338503/
[4] Census Bureau. ttps://www.census.gov
[5] Census Bureau. https://www.census.gov
[6] احسانی، محمد (1389). خانواده و ابعاد مختلف آن، مجله معرفت، شماره 81.ص 32.